تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/01
محمود شهرخی
دانشکده مهندسی / گروه مهندسی صنایع
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تدوین برنامه بازرسی فنی و سیاست نگهداری و تعمیرات و کنترل موجودی قطعات یدکی اقتضایی، مبتنی بر پیشبینی خرابی مولفهها، برای حداکثرسازی دسترسیپذیری سیستم با حداقل هزینه
1402تداوم کار در همه صنایع، به ویژه صنایع تولید پیوسته، بسیار مهم بوده و هرگونه وقفه در جریان تولید اثرات منفی بر سود سازمان دارد. به همین دلیل، اجرای یک سیاست تعمیر و نگهداری موثر برای حفظ دسترسیپذیری سیستم در سطح مطلوب، حیاتی است و این امر خود نیازمند تدارک و تهیه قطعات یدکی برای تجهیزات است. مدلهای مربوط به مسائل نگهداری و تعمیرات به چندین تصمیمگیری مهم مربوط هستند که تعیین سطح بهینه قطعات یدکی و تدوین برنامههای نگهداری و تعمیرات از آن جمله هستند. این مدلها برای اولین بار در اوایل دهه 80 میلادی به صورت جدی مورد مطالعه قرار گرفتهاند و از آن هنگام تاکنون پژوهشهای بسیاری در این عرصه صورت گرفته است. یکی از جدیدترین و بهترین رویکردهای ارائهشده در این زمینه، برنامهریزی مبتنی بر وضعیت و یا برنامهریزی اقتضایی است که در آن، پس از پایش وضعیت سیستم، تصمیمگیری براساس نتایج آن انجام میشود. این پژوهش نیز برای تدوین برنامه بازرسی فنی و سیاست نگهداری و تعمیرات اقتضایی و کنترل موجودی قطعات یدکی، با هدف بیشینهسازی دسترسیپذیری سیستم و کمینهسازی هزینه انجام شده است. در مدل پیشنهادی، یک قطعه حساس، در یک سیستم صنعتی، مورد نظر قرار میگیرد که ممکن است، در هر لحظه در یکی از حالات سالم، نیمسوز و یا خراب قرارداشته باشد. در این رویکرد، نخست با بازرسی فنی، وضعیت قطعه پایش شده و چنانچه قطعه نیمسوز شده باشد، با قطعه سالم جایگزین میشود. همچنین، یک مدل بهینهسازی توسعه داده شده است که با درنظر گرفتن احتمال خرابی قطعه مورد نظر، بهترین فواصل بازرسی، دوره و میزان سفارش قطعات یدکی مورد نیاز را مشخص میکند. برنامهریزی به صورت منفصل و هفتگی انجام میشود. نوآوری پژوهش در تلفیق موارد بسیار مهم در گزینش همزمان سیاست نگهداری و تعمیرات و فاصله وحجم سفارش موجودی قطعات یدکی میباشد. برای نشان دادن روش اجرای رویکرد پیشنهادی، یک مثال فرضی حل شده و نتایج آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
-
گزینش سیاست بهینه نگهداشت با استفاده از تصمیمگیری چندمعیاره فازی نمونه موردی: کمپرسورهای فرآیندی پتروشیمی ایلام
1402امروزه مدیریت صحیح داراییهای فیزیکی یکی از مهمترین روشهای رقابت و حفظ جایگاه سازمانهای تجهیز-محور در عرصه رقابت جهانی است. بهکارگیری این رویکرد، به ویژه برای تجهیزات زیربنائی، در صنایع فرآیندی، بسیار مهم است، زیرا سلامت این تجهیزات در سودآوری تولید نقش مستقیم دارند. هدف این پایان نامه، ارائه یک روش کاربردی برای جمعآوری دیدگاه و تجربه نخبگان و بهکارگیری آنها برای تصمیمگیری برای انتخاب برترین گزینههای نگهداری و تعمیرات است. در روشپیشنهادی، نخست نظرات خبرگان تجمیع شده و با استفاده از مبانی روش تحلیل خرابیها و پیامدهای آنها (FMEA) این اطلاعات جمعبندی شده و در قالب معیارهای تصمیمگیری بیان میشوند. از آنجا که نظرات خبرگان با مقادیر کلامی بیان میشوند، این مقادیر به اعداد فازی تبدیل شدهاند، تا بتوان از آنها در محاسبات مربوط به امتیازدهی گزینهها استفاده نمود. این معیارها فراوانی، شدت پیامد و عدم امکان شناسائی هر حالت خرابی را دربرمیگیرند. لازم به ذکر است که از آنجا که پیامدهای هر نوع خرابی میتواند شامل انواع هزینهها، ریسک حادثه و اثرات نامطلوب زیستمحیطی گردند، روش مناسبی نیز برای جمعبندی این عوامل پیشنهاد شده است. سپس با بهکارگیری روش تصمیمگیری چندمعیاره EDAS فازی، راهکارهای متفاوت پیشگیری از خرابی تجهیزات مورد نظر رتبهبندی شدهاند. به عنوان نمونه موردی، رویکرد پیشنهادی برای انتخاب بهترین روش بهینه پیشگیری از خرابی، کمپرسورهای سانتریفیوژ در شرکت پتروشیمی ایلام، استفاده شده است. در این راستا، نخست حالات خرابی؛ که باعث ایجاد اخلال در عملکرد و به تبع آن، از سرویس خارج شدن کمپرسورها میشود، بررسی شده و از میان آنها پیامدهای پنج حالت خرابی بحرانی، براساس استاندارد OREDA و نظر کارشناسان بررسی شده است. تاثیر این حالات خرابی بر عملکرد کمپرسور و نهایتا اثرات آنها بر روند تولید با روش EDAS فازی تحلیل شده است. برای مواجهه با هر یک از این خرابیها راهکارهایی پیشنهاد شده و این راهکارها رتبهبندی شدهاند. همچنین، نتایج بدست آمده از EDAS فازی با نتایج حاصل از سایر روشهای تصمیمگیری مقایسه شده است. در پایان پیشنهاداتی برای بهبود سیستم نگهداری و تعمیرات شرکت ارائه شده است.
-
توسعه مدل پایداری زنجیرهتامین با استفاده از رویکرد پویایی سیستم برای تحلیل پارامترهای اجتماعی و اقتصادی
1401افزایش فشار از سوی دولتها و سهامداران بنگاههای اقتصادی، نیاز به مطالعه و ارزیابی پایداری زنجیرهتامین، در سطوح عملیاتی، تاکتیکی و استراتژیک را برانگیخته.و موجب شده است که در طول دو دهه گذشته مقالات متعددی در این خصوص منتشر شوند که این تعداد همچنان در حال افزایش است. اگرچه در چندین پژوهش گذشته مدلهای پیچیدهای به منظور ارزیابی محیطی و اجتماعی ارائه شده است، اما کارآیی این مدلها اغلب با عدمدر دسترس بودن دادهها و فقدان اجماع در موضوع انتخاب معیارهای اندازهگیری و رویکرد پیادهسازی و استراتژیهای پایدار محدود میشود. این پژوهش بااستفاده از بررسی عوامل پویایی در ابعاد مختلف پایداری، به ارایه مدلی پویا از روابط بین متغیرهای مختلف اثرگذار بر پایداری زنجیرهتامین میپردازد. در مرحله اول این پژوهش، شاخصهای پایداری، با استفاده از تحقیقات و پژوهشهای گذشته جمع آوری شده و در یک ماتریس مقایسات زوجی در اختیار خبرگان قرار داده شده و نظرات آنها کسب شده است. نتایج این دادهها با روش DEMATEL استانداردسازی شده و به این ترتیب روابط بین مولفهها و متغیرهای ارزیابی پایداری مشخص گردید. سپس از نتایج بدست آمده برای تولید مدل بازخوردی پویا استفاده شده است. تفسیر رفتاری مدلها نشان داد که اتخاذ سیاستهای مرتبط با مباحث اجتماعی بیش از عوامل اقتصادی بر پایداری زنجیره تامین اثرگذار بوده و در این میان، "ایجاد درک مشترک"، "تعامل با انجمنهای محلی" و "حجم استخدام" بالاترین امتیاز را در میان همه معیارهای پایداری کسب نمودند. نتایج بدست آمده به تصمیمگیری و سیاستگذاری در زمینه ارتقاء زنجیره تامین کمک مینماید.
-
تعالی مدیریت دارائیهای فیزیکی از طریق نگهداری و تعمیرات قابلیتاطمینان – محور (RCM) – مطالعه موردی مجتمع گاز پارس جنوبی
1401با توجه به اهمیت استراتژیک صنایع با تولید پیوسته، این واحدها سعی در حداکثر نمودن ایمنی و سودآوری خود، با ارائه راهحلهای نوآورانه دارند. این هدف بدون حداکثر نمودن قابلیت اطمینان دستگاهها و تجهیزات امکان پذیر نیست. این پژوهش رویکردی در راستای تعالی مدیریت دارائیهای فیزیکی از طریق نگهداری و تعمیرات قابلیتاطمینان – محور (RCM) ارائه میکند. اهداف این پژوهش حداقل کردن همزمان شاخص ریسک خرابی و هزینه میباشد. برای اینکار، نخست تجهیزات حیاتی که خرابی آنها اثر زیادی برتولید، ایمنی و محیط زیست دارد، مشخص شده و حالتهای خرابی آنها از اطلاعات مطالعه موردی و استاندارد OREDA استخراج گردیده است. سپس پیامد این حالتهای خرابی مشخص و به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، رتبهبندی گردیدهاست. برای هر یک از حالات برگزیده خرابی، مطابق با روش تحلیل خرابی و پیامدهای آن (FMEA)، فراوانی، شدت پیامدها و عدمامکان شناسائی حالات خرابی برآورد شده است. این اعداد همگی، مطابق دستورالعمل مربوطه، اعدادی بین صفر تا 10 بوده و با ضرب آنها شاخص RPN برای اولویت ریسک حالتهای مختلف خرابی محاسبه شده است. آنگاه راهکارهای پیشگیری از این خرابیها توسط خبرگان پیشنهاد شده و اثر این راهکارها به تفکیک بر فراوانی، شدت و عدم امکان تشخیص هر حالت خرابی، تخمین زده شد. سپس، یک مدل برنامهریزی ریاضی تدوین شد. با اجرای این مدل برنامه اجرائی سالانه اقدامات پیشگیرانه، با توجه به هزینه و اثر آنها بر مُدهای خرابی تدوین گردید. برنامه مذکور همچنین محدودیتهای منابع انسانی و محدودیت بودجه را نیز مد نظر قرار میدهد. این برنامه برای یک نمونه موردی با نرمافزار GAMS حل شده و نتایج آن مورد بحث و تحلیل حساسیت قرار گرفت، به گونهای که اثر تغییر پارامترهای مهم مسئله بر پاسخ بهینه بررسی و مشخص گردید. همچنین، رویکرد حل مسئله در ابعاد بزرگ، با روش الگوریتم ژنتیک ارائه و حل شده و نتایج آن مورد بررسی قرار گرفت. رویکرد پیشنهادی میتواند به عنوان یکی از روشهای برنامهریزی نگهداری و تعمیرات قابلیت اطمینان-محور (RCM) در صنایع راهبردی، به کار رود.
-
توسعه یک مدل زنجیرهتامین پایدار برای کالاهای فاسد شدنی با تقاضای احتمالی
1401زنجیرهتامین کالاهای فسادپذیر یکی از پیچیدهترین و بزرگترین بخشهای صنعت در جهان است. تضمینایمنی و کیفیت این مواد همیشه یک اولویت بوده است. با توجه به ماهیت این صنایع و متنوع شدن محصولات آنها، تصمیمگیری در مدیریت زنجیرهتامین این نوع محصولات از حساسیت خاصی برخوردار است. این پژوهش به مدلسازی و حل یک مسئله شبکه زنجیرهتامین سه سطحی پایدار با اهداف کمینهسازی هزینههای کل، کمینهسازی میزان انتشار گازهای گلخانهای و کمینهسازی بیشترین مقدار تقاضای برآورده نشده پرداخته است. مدل ارائه شده شامل سطوحی نظیر تامینکنندههای مواد اولیه، کارخانهها و مشتریان نهایی است. تامینکنندگان مواد اولیه، مواد لازم برای تولید محصولات را به کارخانهها ارسال میکنند و کارخانهها با توجه به تقاضای غیرقطعی مشتریان، اقدام به تولید و یا انبار مواد اولیه و محصولات نهایی میکنند. با توجه وجود عدم قطعیت در پارامترهای زنجیرهتامین مفروض، دراین مدل، پارامترهایی مثل تقاضا، هزینههای حملونقل و هزینههای عملیاتی به صورت اعداد فازی ذوزنقهای در نظر گرفته شدهاند و با استفاده از روش برنامهریزی فازی بهترین مقادیر متغیرهای تصمیم مسئله شناسائی شدهاند. برای حل مسئله از سه روش مختلف استفاده شده است. روش اپسیلون محدودیت برای حل مسئله در مثالهای عددی اندازه کوچک مورد استفاده قرار گرفته است که در نتیجه آن 14 جواب کارا تولید شده است. نتایج محاسباتی از جوابهای کارا نشان داد، با کاهش مقدار کمبود، مقدار تولید افزایش و در نتیجه هزینههای تولید، تامین و توزیع و حملونقل افزایش مییابد. همچنین اثر افزایش تعداد تولیدات و حملونقل محصولات بر میزان انتشار گازهای گلخانهای شان داده شده است. به علاوه، مشخص شد که با افزایش نرخ عدم قطعیت، به دلیل امکان افزایش مقدار تقاضا در شبکه، هزینههای کل تولید، توزیع، خرید مواد اولیه و حملونقل نیز افزایش مییابد. در ادامه، برای حل مثالهای عددی در اندازههای بزرگتر نیز از الگوریتمهای MOPSO و NSGA II استفاده گردید. پس از تنظیم پارامتر الگوریتمهای فراابتکاری و حل 10 مثال عددی، مشاهده شد که الگوریتم NSGA II کاراتر از الگوریتم MOPSO برای حل مسئله شبکه زنجیرهتامین سه سطحی مورد نظر است.
-
بهینه سازی زمان تعمیرات اساسی، با توجه به محدودیت دسترسی به قطعات یدکی، با در نظر گرفتن قابلیت اطمینان و دسترسی پذیری تجهیزات با استفاده از داده های فازی
1400هرچند که روش های تعمیراتی مختلف برای پیشگیری از خرابی های اضطراری و همچنین به تعویق انداختن تعمیرات اساسی به کار گرفته می شوند، اما همچنان انجام تعمیرات اساسی اجتناب ناپذیر است. آنچه تعمیرات اساسی را از تعمیرات پیشگیرانه متمایز و از دید مدیران تولید نامطلوب می سازد آن است که در هنگام انجام تعمیرات اساسی دستگاه و بنابراین تولید محصول توسط آن برای مدت طولانی متوقف می شود. انجام تعمیرات اساسی نیازمند قطعات یدکی مرغوب است تا بتوان قابلیت اطمینان و دسترسی پذیری را افزایش داد. در این پایان نامه عملکرد سیستم ازنظر دسترسی پذیری و قابلیت اطمینان با توجه به نبودن قطعات یدکی موردنیاز، بررسی شده است. وجه تمایز دیگر این پژوهش در نظر گرفتن پارامترهای فازی است. با توجه به این که در بسیاری از مواقع، داده های آماری برای توزیع های طول عمر، در دنیای واقعی به صورت دقیق و کامل وجود ندارند، می توان با ترکیب این داده ها با قضاوت های ذهنی که با مجموعه ها و اعداد فازی بیان شده اند، اطلاعات را برای ارزیابی، تجزیه وتحلیل و تصمیم گیری متناسب تر کرد. به همین منظور، در این پایان نامه یک مدل ریاضی در راستای برنامه ریزی مطلوب تعمیرات اساسی ماشین-آلات، در شرایط محدودیت دسترسی به قطعات یدکی ارائه شده که در شرایط عدم قطعیت و عدم وجود اطلاعات دقیق و کامل نیز می تواند برای برنامه ریزی تعمیرات اساسی استفاده شود. متغیر های هزینه تعمیرات، تقاضا، راندمان دستگاه ها، قیمت فروش هر واحد محصول و میزان تولید به عنوان پارامترهای فازی در نظر گرفته شده است. فرض می گردد که دسترسی به قطعات یدکی محدود است و این مسئله بر قابلیت اطمینان دستگاه ها تاثیر مستقیم دارد. نخست دسترسی پذیری یک سیستم صنعتی مدل می شود، سپس نتایج آن در توسعه یک مدل برنامه ریزی مختلط عدد صحیح غیرخطی به کاربرده می شود تا با حل آن، زمان انجام تعمیرات اساسی تجهیزات به گونه ای مشخص شود که مجموع هزینه های تعمیرات و بهره برداری را کمینه کند. رویکرد ارائه شده برای یک مثال عددی به صورت یک سیستم تولیدی فرضی اجراشده است. درنهایت با حل دقیق، با استفاده از نرم افزار GAMS، پاسخ بهینه مثال موردنظر به دست آمده و تحلیل شده است. تحلیل حساسیت پاسخ بهینه نسبت به تغییر پارامترهای اصلی مدل انجام شده و نتایج به صورت نمودار نشان داده شده است. آنگاه مسئله مجدداً با استفاده از رویکرد بهینه سازی فازی حل شده و نتایج به دست آمده با روش حل قبلی مقایسه شده است. این نتایج بیانگر آن است که رویکرد فازی انعطاف زیادی در انتقال انتظارات تصمیم گیرندگان به فرآیند مدل سازی دارد، زیرا با استفاده از آن می توان به خوبی نظر تحلیل گر را در رابطه با اولویت بندی توابع هدف، در مدل برنامه ریزی ریاضی، منعکس نمود.
-
توسعه یک مدل برای انتخاب تامین کننده پایدار در صنایع حوزه سلامت با استفاده از روش مارکوس فازی
1400روشهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM) ابزارهای بسیار مفیدی برای انتخاب تامین کننده در زمینه های مختلف هستند، جایی که تعیین یک راه حل قابل قبول، با توجه به عوامل و جنبه های مختلف، پیچیده و دشوار است. در این میان،علاوه براینکه انتخاب تامین کننده برای اقلام پزشکی نیزمهم است. اقلام پزشکی برای مراکز درمانی، هلال احمر، آزمایشگاه ها، داروخانه ها، شرکت پخش تجهیزات و ملزومات پزشکی و بیماران تهیه میشوند و از مواد، قطعات باکیفیت و گران قیمت تهیه می شود. به همین دلیل، جهت جلوگیری از به هدر رفتن و بازیافت آن ها پس از استفاده از نظر اقتصادی با صرفه است. همچنین رها کردن این اقلام در محیط زیست منجر به آلودگی و بیماری زایی می شود. در عین حال، تامین این کالاها از بازار داخلی و منطقه ای می تواند به رشد اشتغال و سطح تکنولوژی منطقه و خودکفائی کشور کمک کند. در این پایان نامه، یک مدل برای ارزیابی گزینه های پیشنهادی به عنوان تامین کننده پایدار در صنعت مراقبتهای بهداشتی، با استفاده از روش مارکوس (MARCOS)،در محیط عدم قطعیت توسعه یافته است. در روش MARCOS نخست یک ماتریس تصمیم اولیه تشکیل شده و راه حلهای ضدایده آل و ایده آل مشخص میشوند. آنگاه، گزینه برتر با تعیین درجه مطلوبیت در رابطه با هر دو راه حل مشخص میشود. تعیین توابع سودمندی و امکان در نظر گرفتن مجموعه بزرگی از معیارها و گزینه ها با حفظ ثبات روش، از مزایای این روش هستند. در این پایاننامه، به عنوان نوآوری، از متغیرهای کاملی برای نشان دادن ترجیحات تصمیم گیرندگان در اولویتبندی معیارها استفاده شده است. سپس این ترجیحات به اعداد فاصله ای ذوزنقه ای نوع 2 تبدیل میشوند. با تبدیل این اعداد فازی به اعداد دقیق، وزن هر یک از معیارها مشخص میشود. در ادامه از روش MARCOS به طور معمول، برای رتبه بندی تامین کنندگان استفاده میشود. به منظور نشان دادن چگونگی استفاده از روش پیشنهادی، یک مثال برای انتخاب تامین کننده پایدار در حوزه تامین تجهیزات بهداشتی و پزشکی ارائه شده است. این مثال شامل رتبه بندی هشت گزینه با توجه به 21 معیاربرای همه جنبه های سه گانه پایداری (اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی) تامین کننده است. پس از حل مثال مذکور، نتایج روش جدید با انجام یک تحلیل حساسیت جامع بررسی میشود. برای اینکار، 21 سناریو با تغییر با مقادیر وزنی متفاوت معیارها مشخص و مسئله مجددا با روش پیشنهادی برای آنها حل میشود. روش پیشنهادی میتواند برای انتخاب تامین کننده پایدار در سایرزمینه ها نیزبه کار رود.
-
انتخاب تامین کننده بر اساس قابلیت اطمینان محصول و زنجیره تامین سبز در محیط فازی
1399هدف این پژوهش ارائه یک مدل انتخاب تامین کننده قطعات و نوع آن ها با توجه به قابلیت اطمینان محصول و آلایندگی ناشی از حمل و نقل، تولید و بازیافت محصولات است. افزایش قابلیت اطمینان قطعاتی که برای تولید محصولات به کار می روند سبب افزایش جذابیت محصول برای مشتری (بازار) می شود. در این پژوهش علاوه بر کاهش هزینه های ناشی از خرید قطعه، تولید محصول و حمل و نقل قطعات و محصولات، به ویژگی بسیار مهم انتشار آلایندهای محیطی در طول زنجیره تامین و بازیافت آن ها برای رسیدن به آرمان های سبز نیز پرداخته شده است. مدل ارائه شده شامل 3 تابع هدف و محدودیت های مربوط به آن ها می باشد. تابع هدف اول و دوم مربوط به کمینه کردن هزینه ها و کمینه کردن آلودگی زیست محیطی بوده و هدف سوم افزایش قابلیت اطمینان محصول است. با توجه به عدم قطعیت تقاضای محصول، این پارامتر به صورت فازی در نظر گرفته شده است. اهداف مدل ارائه شده با استفاده از روش تصمیم گیری چند هدفه فازی حل شده است که در آن حداقل مطلوبیت ناشی از بهینه سازی اهداف حداکثر می شود. مدل ارائه شده به صورت چند هدفه فازی است که با مثال های عددی با اندازه و مقادیر متفاوت و با کمک نرم-افزار گمز با روش اپسیلون محدودیت و حل کننده بارون حل شده و با توجه به نتایج حاصله برتری روش تصمیم گیری چند هدفه فازی به روش های دقیق مورد بحث قرار گرفته است.
-
بهینه سازی برنامه ریزی نگهداری با هدف حداکثر کردن قابلیت اطمینان- مطالعه موردی پالایشگاه شازند
1398این پژوهش به بررسی مساله انتخاب نوع استراتژی نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه در یک سیستم سری-موازی می پردازد. فرض بر این است که دو وضعیت: (1) سیستم در حال کار، (2) توقف کامل سیستم برای مجموعه قطعات وجود دارد. در مدل های چندهدفه پیشنهادی، تابع هدف اول مسئله کمینه کردن هزینه کل نگهداری و تعمیرات و تابع هدف دوم مسئله بیشینه سازی قابلیت اطمینان سیستم می باشد. ابتدا دو مدل برنامه ریزی غیر خطی باینری برای مساله ارائه شده، سپس به منظور بهینه سازی همزمان دو تابع هدف و تولید جواب های پارتویی مساله با روش محدودیت اپسیلون تکامل یافته در ابعاد کوچک انجام شده است. در مدل پیشنهادی اول برای ارزیابی هزینه توقف تولید از احتمال توقف سیستم در صورت رخداد خرابی و در مدل پیشنهادی دوم از زنجیره مارکوف برای ارزیابی هزینه عدم دسترسی در تابع هدف هزینه استفاده شده است. دو مدل ریاضی پیشنهادی با نرم افزار گمز حل شده و در نهایت مدلی که جواب بهتری تولید کرده با الگوریتم فرا ابتکاری ژنتیک دوهدفه نیز حل شده که مقایسه نتایج حاکی از کارآیی الگوریتم پیشنهادی می باشد. در پایان مباحث مطرح شده جمع بندی و نتیجه گیری شده است.
-
بهینه سازی قابلیت اطمینان سیستمهای چندحالته سری-موازی با در نظر گرفتن عدم قطعیت فازی
1398اگر چه که استفاده از قطعات مرغوب در ساخت یک سیستم صنعتی قابلیت اطمینان و دسترسی پذیری آن را افزایش می دهد، اما از سوی دیگر، این کار نیازمند صرف هزینه های بیشتری برای تامین این قطعات است. در رویکرد ارائه شده در این مقاله، ابتدا دسترسیپذیری یک سیستم صنعتی با استفاده از زنجیره مارکوف مدل می شود، همچنین نرخ خرابی در این زنجیره به صورت عدد فازی مثلثی و نرخ تعمیر به صورت عدد قطعی بیان شده است. سپس نتایج آن در توسعه یک مدل برنامه ریزی مختلط عدد صحیح غیرخطی به کار می رود که با حل آن، قطعات سیستم به گونه ای انتخاب می شوند که مجموع هزینههای ساخت و بهره برداری سیستم کمینه شود. هزینه های درنظرگرفته شامل؛ شامل هزینه احداث (هزینه خرید قطعات و تاخیر) و هزینه بهره برداری (هزینه نیمه بار شدن و از کار افتادگی سیستم) است. روش های سنتی تئوری قابلیت اطمینان، بر اساس فرضیه دو وضعیتی و تئوری احتمالات بنا شده اند. برخلاف تئوری کلاسیک قابلیت اطمینان، عملکرد بعضی از سیستم ها تنها دارای دو حالت منطقی عملکرد مطلوب و شکست نیست، بلکه روی طیفی از شکست کامل تا سلامت کامل قرار می گیرد. علاوه بر این، در دنیای واقعی همیشه اطلاعات مربوط به پارامترهای سیستم به صورت دقیق و قطعی وجود ندارد. منطق فازی یکی از ابزارهای موثری است که می تواند در شرایط عدم قطعیت، برای ارزیابی، تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری مورداستفاده قرار گیرد. با این وجود، در کاربردهای دنیای واقعی، داده های آماری برای توزیع های طول عمر، هرگز دقیق و کامل نیستند، علاوه بر این به دلیل وجود قضاوت های ذهنی و ادراک غیردقیق در جمع آوری داده های آماری، اغلب در داده ها فازی بودن و تصادفی بودن مخلوط می شوند. از این رو در این پژوهش هزینه ها، نرخ خرابی، قابلیت اطمینان، دسترسی پذیری و احتمال قرار گرفتن سیستم در هر حالت به صورت اعداد فازی مثلثی در نظر گرفته شده اند. سیستم مورد بررسی ما نیز یک سیستم چند وضعیتی است که دارای سه وضعیت بار کامل، نیمه بار و ازکارافتاده است. در این مدل فاصله زمانی تحویل و سرعت تعمیر قطعات لحاظ شده است. مدل به کاررفته برای یک نمونه موردی به سه روش: (1) حل دقیق، با استفاده از نرم افزار GAMS، (2) الگوریتم ژنتیک و (3) شمارش کامل حل شده و نتایج مقایسه شده اند. در آخِر، اثر تغییر در محدودیت بودجه ساخت بر نتایج مدل بررسی شده است. نتایج پژوهش بر اهمیت در نظر گرفتن اثر انتخاب قطعات مشابه در هنگام ارزیابی دسترسیپذیری و هزینه کل سیستم تاکید دارد.
-
توسعه یک سیستم دانش محور برای پشتیبانی تصمیم در زمینه مدیریت تجهیزات در شرکت های هولدینگ – مطالعه موردی شرکت تایدواتر
1394در این پژوهش به ارائه الگویی برای توسعه یک سیستم دانش- محور برای سیستم پشتیبانی تصمیمات در حوزه مدیریت تجهیزات در شرکت های هلدینگ می پردازیم. ابتدا به بررسی مدیریت دانش و تعاریف مهم پژوهشگران در این حوزه می پردازیم. سپس با بررسی گروه هم تخصص و طراحی آن، چارچوب اصلی سیستم پیشنهادی و ملزومات آن در سیستم مدیریت تجهیزات را مشخص خواهیم کرد. در ادامه با تحلیل سیستم های چندعاملی، یک متدولوژی جدید برای طراحی این سیستم ها در نظر گرفته شده است. این کار با الهام از متدولوژی MAS-CommonKADS که یکی از موفق ترین متدولوژی ها در توسعه سیستم مدیریت دانش است انجام شده است. مهم ترین تفاوت روش پیشنهادی ما با سایر روش ها این است که برای طراحی سیستم های پشتیبان تصمیم به کار گرفته می شود. روش پیشنهادی یک الگوی کلی برای طراحی سیستم پشتیبانی تصمیم دانش محور در حوزه نگهداری و تعمیرات در شرکت هلدینگ تایدواتر که در صنایع حمل و نقل بین المللی فعال است ارائه شده است.
-
طراحی یک سیستم مدیریت اطلاعات و دانش فنی تعمیرات در شرکت های هلدینگ
1394هلدینگ یک شخصیت حقوقی است که سهم شرکت دیگر را دارا باشد. بسیاری از شرکت های هلدینگ، درحال توسعه سیستم های اطلاعاتی خود به منظور تسهیل جذب، ادغام و اشتراک اطلاعات و دانش در درون خود هستند. این امر با به کارگیری فنون مهندسی اطلاعات و دانش انجام می گیرد. تدوین یک سیستم نت به عنوان یک فعالیت ضروری برای تناوب در چرخه تولید به شمار می رود و با این وصف ایجاد یک سیستم مناسب نت در شرکت های هلدینگ نیز علیرغم پیچیدگی مضاعف آن اهمیت زیادی در افزایش بهره وری تولید آن دارد. موضوع این پژوهش، مهندسی اطلاعات و دانش فنی نگهداری و تعمیرات (نت) در شرکت های هلدینگ است و هدف آن طراحی یک سیستم مهندسی برای مدیریت اطلاعات و دانش انواع فعالیت های نت ازجمله نگهداری پیشگیرانه، تعمیرات اساسی و تعمیرات اصلاحی(اضطراری) در شرکت های هلدینگ است، به نحوی که با کمترین هزینه و پیچیدگی عملیاتی، زمان عملیات نت را کاهش داده و بخصوص وقوع خرابی پیش بینی نشده را تا حد اقتصادی کاهش دهد. این امر نیازمند یک برنامه ریزی بدون نقص برای نت و سیستم های مهندسی و تدارکاتی آن است؛ یکی از اهداف این پژوهش آن است که نشان دهد چگونه می توان مهندسی دانش را برای طراحی یک سیستم دانش محور نت به کار گرفت و چگونه تلفیق دانش و سیستم نت می تواند کارایی سیستم طراحی شده را بیشتر و پیاده سازی آن را به مراتب اثر بخش تر نماید. فرآیند طراحی و توسعه یک چنین سیستمی، مهندسی دانش و اطلاعات نامیده می شود که شامل انتخاب مسئله، جمع آوری اطلاعات و در نهایت محاسبه و طراحی مدل است. در پژوهش حاضر، با استفاده از مدل تعیین چشم انداز سازمان، اهداف حوزه نت توسط واحدهای تاثیر گذار بر این حوزه مشخص می شوند. سپس با استفاده از مدل هشت گانه بوهن سطح تسلط دانشی سازمان با سطح دانشی مطلوب، در حوزه های با اولویت مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج حاصل راهبردهای سازمانی را تعیین می کند و سپس هماهنگ با این راهبردها، ساختار و سیستم مورد نیاز نت طراحی می گردد. فرآیند به کار گرفته شده در این پژوهش شامل شناخت و مدل سازی نیازهای سیستم نت، از دید ذینفعان، تعیین استراتژی، ساختار و سیستم دانش محور می باشد. این بدان معنا است که این پژوهش صرفاً به جنبه های سخت سازمانی پرداخته و وارد موضوعات فرهنگی و اجتماعی و غیر رسمی سازمان نشده است. سیستم طراحی شده شامل انتخاب مسئله، گردآور
-
توسعه یک سیستم دانش محور برای مدیریت زنجیره تامین در شرکت های هلدینگ – مطالعه موردی هلدینگ تایدواتر
1394با توجه به تنوع و گستردگی جغرافیایی فعالیت های شرکت های هلدینگ، حجم عظیمی از دانش توسط کارشناسان در طی اجرای پروژه ها و امور جاری تولید می شود که احتمال اندکی برای انتقال و به کارگیری مجدد می یابند. عدم تسهیم و به کارگیری مجدد دانش تولید شده در جریان تجربیات و ارتقاء سرمایه های فکری و دانشی موجود در شرکت های هلدینگ، در حقیقت هدردادن این سرمایه ها و نشان دهنده ی عدم بهره وری می باشد. از این رو بسیاری از سازمان ها در حال از مدیریت دانش به صورت یک اهرم، چه در فرآیندهای داخل سازمانی و چه در معادلات بیرون سازمانی از جمله مشتریان و سهامداران استفاده می کنند. این موضوع در حوزه زنجیره تامین به دلیل جهانی شدن صنعت و رقابت، به طور فزاینده ای اهمیت پیدا کرده است. زنجیره های تامین شرکت های تابعه هلدینگ، نیاز به سیستمی یکپارچه جهت ارتقا مدیریت پیوسته و هماهنگ این زنجیره ها به منظور رویارویی با مشکلات متعاقب را دارند که این مهم محقق نمی شود مگر با پیاده سازی سیستمی دانش محور میان شرکت های جزء هلدینگ، نقش مهمی که مهندسی دانش در فرآیند نوآوری (در حوزه مدیریت زنجیره تامین) ایفا می کند. هدف اصلی این پروژه توسعه سیستم دانش محور در حوزه زنجیره تامین هلدینگ تایدواتر خاورمیانه در بنادر شمال، جنوب و هم چنین بنادر خشک بر اساس بررسی سیستماتیک و سنجیده فاکتورهای کلیدی موفقیت، برای توسعه مهندسی دانش و پیاده سازی آن در سیستم زنجیره تامین است که به منظور عملی نمودن این مهم، متدولوژی پیشنهادی مطابق با سیستم چندعاملی در هشت فاز طراحی گردیده است.
-
تاثیر خطای ابزار اندازه گیری بر عملکرد نمودارهای Max-EWMAMS
1393در برخی محیطهای واقعی امکان کنترل مستقیم متغیر مورد بررسی وجود ندارد. در این شرایط می توان به جای متغیر مورد نظر، متغیر جایگزین را کنترل نمود. متغیر جایگزین نیز معمولاً از طریق یک رابطه ریاضی با متغیر اصلی بیان می شود. کنترل متغیر جایگزین به جای متغیر اصلی باعث بروز خطا می گردد. خطای اندازه گیری به عنوان یک عامل اختلال، معمولا در کاربردهای کنترل کیفیت فرآیندهای واقعی وجود دارد که می تواند عملکرد یک نمودار کنترل را تحت تاثیر قرار دهد. این خطا می تواند حاصل خطای دستگاه اندازه گیری، اپراتور، محیط و ... باشد و باعث شود که نمودار کنترل دیرتر وجود حالت خارج از کنترل در فرآیند را کشف نماید. در نتیجه ممکن است محصولات معیوب بیش تری تولید شود و هزینه زمانی و مالی را در پی داشته باشد. در این پژوهش تاثیر خطای اندازه گیری در حالت هایی که واریانس خطا ثابت و خطی افزایشی است بر روی عملکرد نمودار کنترل MAX-EWMAMS مورد مطالعه قرار گرفته است. هم چنین تاثیر اندازه گیری چند گانه هر واحد نیز بررسی شده است. عملکرد هر یک از نمودارهای کنترل ارائه شده در کشف شیفت های میانیگن، واریانس و شیفت های همزمان در میانگین و واریانس با استفاده از شبیه سازی و از طریق معیار متوسط زمان تا هشدار (ATS) بررسی شده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که وجود خطا انحرافات بزرگی در مقدار ATS را به دنبال دارد. هم چنین استفاده از رویکرد چندبار اندازه گیری تاثیر مناسبی در کاهش اختلالات تشخیصی نمودار کنترل ارائه شده دارد.
-
مدل سازی و بهینه سازی برنامه نگهداری و تعمیر پیشگیرانه مبتنی بر دسترسی پذیری برای سیستم های چند مولفه ای تعمیر پذیر در صنایع نفت
1392در واحدهای عملیاتی پیوسته، هزینه های تولید از دست رفته به علت توقف بالا است. سود دهی اقتصادی در این صنایع مشروط بر اجرای سیاست نگهداری و تعمیرات مناسب به منظور افزایش دسترسی پذیری و کاهش هزینه های عملیاتی تجهیزات است. در این صنایع، همه سیستم ها از ساده ترین تا پیچیده ترین آن ها، نیازمند نگهداری و تعمیرات زمان بندی شده به منظور کاهش ریسک شکست هستند. در این پژوهش با تاکید بر شرایط واقعی حاکم بر صنایع نفتی در کشور، یک مدل بهینه سازی جدید به منظور زمان بندی بهینه فعالیت های نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه در یک سیستم چند مولفه ای تعمیرپذیر و قابل نگهداری با ساختار سری توسعه داده شده است. بدین منظور فعالیت های نگهداری و تعمیرات به سه نوع اصلی: سرویس مکانیکی، تعمیر و تعویض تقسیم بندی شده است و یا تصمیم به عدم انجام هیچ یک از فعالیت ها گرفته می شود. در واقع مساله پیش رو، یافتن بهترین توالی فعالیت های نگهداری و تعمیرات برای هر مولفه، در هر دوره از افق برنامه ریزی با هدف بیشینه سازی دسترسی پذیری کل سیستم است. در ادامه با درنظر گرفتن یک کمپرسور هیدروژن در یک پالایشگاه نفت، کارایی مدل ارائه شده مورد بررسی قرار گرفته است. به علت پیچیدگی ساختار و غیرخطی بودن مدل ارائه شده، از الگوریتم ژنتیک به عنوان رویکرد حل استفاده شده است. به منظور ارزیابی الگوریتم ارائه شده، نتایج حل الگوریتم فراابتکاری با نتایج بدست آمده از حل مدل توسط نرم افزار LINGO مقایسه شده اند. با توجه به اهمیت تاثیر پارامترها بر زمان بندی پیشنهادی، بر روی مدل تحلیل حساسیت انجام شده است؛ نتایج حاکی از قابل قبول بودن راه حل های الگوریتم ژنتیک در زمان های محاسباتی کم است.
-
استفاده از یک روش ترکیبی جدید مبتنی بر DEMATEL فازی و TOPSIS گروهی فازی برای انتخاب تامین کنندگان در شبکه لجستیک معکوس
1392لجستیک معکوس فرایند جمع آوری و انتقال کالاهای برگشتی و نحوه برخورد مناسب با این نوع اقلام و تمامی عملیات مرتبط با مصرف دوباره کالا و مواد به منظور افزایش بهره وری ، سوددهی و کارآمدی است.لجستیک معکوس نیازمند همکاری خوب و نزدیک تولید ، بازاریابی ، امور مالی ، سیستم های اطلاعاتی برای جلوگیری از تضادها و برخوردهای ناهمگون احتمالی در زنجیره تامین است.علاوه بر این، بسیاری از شرکتها بدلیل منابع محدود، قادر به انجام کلیه فعالیتهای لجستیک معکوس نمی باشند یا اینکه تمایلی به انجام این امور ندارند. از اینرو این شرکتها، بخشی یا تمامی فعالیتهای مربوط به لجستیک معکوس را به منابعی (تامین کنندگانی) خارج از شرکت واگذار می نمایند. بنابراین انتخاب صحیح تامین کننده در لجستیک معکوس می تواند بخش بزرگی از مشکلات آینده را در این حوزه کاهش داده یا حذف کند .در این زمینه تامین کنندگان دارای ویژ گی ها و شاخص هایی هستند که از آن جمله مهمترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کنیم :کیفیت ، توانایی عملکردی ، ظرفیت فنی و مهندسی و ...انتخاب بهترین تامین کننده لجستیک معکوس بر اساس بررسی شاخصها یی که اشاره شد توسط گروهی از تصمیم گیرندگان صورت میگیرد .این شاخص ها که بعضا متغیرهای زبانی هستند باید به مقادیر کمی تبدیل شوند و این کار از طریق وزن دهی در محیط فازی انجام می گیرد. تکنیک های مختلفی را می توان در انتخاب و ارزیابی تامین کنندگان استفاده نمود. روند انتخاب در هر صورت با معیار های مناسب و از طریق تعیین روابط بین آنها آغاز می شود.هدف این تحقیق نیز آن است که یک روش تلفیقی جدید برای انتخاب تامین کنندگان توسعه دهد بنحویکه در برگیرنده الزامات لجستیک معکوس نیز باشد. بدین ترتیب که پس از شناسایی معیارهای ارزیابی تامین کنندگان؛ از طریق روش DEMATEL فازی، ساختارروابط بین این معیار ها را اندازه گیری نموده و پس از تعیین شاخص های مربوط به هر گزینه در هر معیار، با کمک روش TOPSIS گروهی فازی، اولویت بندی گزینه ها از طریق تشابه به راه حل ایده آل انجام داده و در نهایت از بین گزینه ها ی موجود بهترین تامین کننده را انتخاب می نمائیم .
-
ارائۀ یک مدل تلفیقی برای مسالۀ انتخاب تامین کنندگان وتخصیص سفارش درحالت منبع یابی چندگانه ودر محیط چندپریودی تحت شرایط عدم قطعیت
1392بازارهای به شدت رقابتی کنونی؛شرکتهاراناچاربه پاسخگویی سریع ودقیق به نیازهای مشتریانشان کرده تااز این طریق باجلب رضایت آنها،موقعیت خودرادربازارحفظ وبهبودبخشند.درچنین شرایطی نقش تامین کنندگان ومباحث مرتبط با آن درمدیریت زنجیرۀتامین ازاهمیت بسزایی برخوردار می باشد. مسالۀ انتخاب تامین-کنندگان، تامین کننده یا تامین کنندگانی را که باید به عنوان منابع خریدانتخاب شوندو اینکه چگونه مقادیرسفارش باید میان تامین کنندگان انتخاب شده تخصیص داده شوند را تعیین می کند. دردنیای واقعی،تصمیم گیرندگان اطلاعات دقیق وکاملی درارتباط بامعیارهاومحدودیت-هاندارند.بنابراین همواره نوعی عدم قطعیت درمساله وجوددارد. از این رو در این تحقیق مساله انتخاب تامین کنندگان بادرنظرگرفتن هم زمان منافع خریداروتامین کنندگان تحت شرایط عدم قطعیت در نظرگرفته می شود. این مساله شامل سه مرحله می باشد: مرحلۀ اول: تعیین صلاحیت اولیه تامین-کنندگان و انتخاب تامین کنندگان نهایی. مرحلۀ دوم: رتبه بندی تامین کنندگان انتخابی. مرحلۀ سوم : تعیین مقدار سفارش به هر یک از تامین کنندگان انتخابی. درهردو مرحلۀ اول و دوم یک تکنیک تلفیقی بر اساس تکنیک تحلیل پوششی داده(ازعمده ترین کارکردهای آن:تمیزواحدهای کاراوناکارادریک سیستم،تعیین نمره کارایی،مقایسه والگوبرداری،رتبه-بندی وارزیابی کارایی درطول زمان)ارائه می گردد.دراین تحقیق سعی گردیده است از تلفیق تکنیک های تحلیل پوششی داده با مقایسات زوجی، آنالیز اجزاء اصلی و آنالیز تشخیص- تحلیل پوششی داده به-منظور تعیین صلاحیت اولیه تامین کنندگان و انتخاب تامین کنندگان نهایی و از تلفیق تکنیک های پروفایل کارایی ورودی، آنالیزاجزاء اصلی، تحلیل پوششی داده - تاپسیس و UTASTARبه رتبه بندی تامین کنندگان انتخابی استفاده گردد. نهایتاً یک مدل ریاضی چندهدفه و چندپریودی تحت عدم قطعیت با درنظرگرفتن ارزش زمانی پول، تورم، حالت های حمل و نقل و منافع تامین کنندگان به منظورتخصیص سفارش به همراه استراتژی قیمت گذاری فرموله می گردد.این مدل ریاضی به یک مدل معادل قطعی تک هدفه تبدیل می گردد. سپس،به منظور حل این مدل معادل ازسه الگوریتم که مبتنی بر الگوریتم های فرا ابتکاری فاخته و رقابت استعماری می باشداستفاده می شود. نهایتاًدومسالۀ نمونه برای ارزیابی و بررسی مدل پیشنهادی بررسی می گردد.
-
برنامه ریزی حمل و نقل فرآورده های نفتی چندگانه با درنظر گرفتن پنجره زمانی برای عرضه، تقاضا و مسیرهای حمل و نقل
1392در این پژوهش، شبکه توزیع فرآورده های نفتی در سطح پایین دستی مورد بررسی قرار می گیرد. این شبکه شامل خطوط حمل و نقل جاده ای و لوله ای است. با توجه به مفروضات و محدودیت های این شبکه، زمان توزیع فرآورده ها و تقاضای مصرف آن ها و مسیرهای حمل و نقل می تواند دارای پنجره زمانی باشد. همچنین برای انتقال فرآورده های نفتی گزینه های متفاوتی از نظر وسایل حمل و نقل و خط لوله وجود دارد. هدف پژوهش حاضر ارائه یک برنامه زمانی برای حمل و نقل فرآورده های نفتی شامل جدول زمانبندی حمل هریک از این فرآورده ها حاوی نوع و مقدار و وسیله حمل و نقل و مسیرهای حمل هریک از آن ها می باشد. تابع هدف مورد نظر در این پژوهش شامل دو قسمت حداکثر کردن سطح پوشش تقاضا در پنجره زمانی مربوطه و حداقل کردن کل هزینه حمل و نقل فرآورده ها است.اجزاء اصلی شبکه توزیع فرآورده های نفتی که در این پژوهش به آن می پردازیم عبارتند از پالایشگاه، انبار اصلی، نیروگاه، جایگاه سوخت، انبار میانی و مشتری. حمل و نقل فرآورده های نفتی می توانند در کلیه مسیرها با استفاده از انواع کامیون ها (در صورتی که امکان عبور آن نوع کامیون در زمان ارسال از آن مسیر وجود داشته باشد) حمل شوند. امکان تامین فرآورده های نفتی انبارهای میانی، نیروگاه ها و جایگاه های سوخت به صورت مستقیم توسط پالایشگاه یا با واسطه انبارهای اصلی وجود دارد. مسیرهای حمل و نقل نیز در این مسئله دارای شرایط ویژه ای هستند. با توجه به اینکه حمل و نقل توسط کامیون هایی با ظرفیت های مختلف صورت می گیرد، برخی از مسیرها برای برخی از انواع کامیون ها قابل تردد نیستند. علاوه بر این، در بازه های زمانی مختلف، ممکن است یک مسیر برای انواع خاصی از کامیون ها یا برای کلیه کامیون ها غیر قابل تردد باشد. به منظور ارائه یک قالب ریاضی برای مسئله مورد نظر، ابتدا این مسئله به صورت یک برنامه ریزی عدد صحیح مختلط فرمول بندی می شود. در فرمول بندی ریاضی ارائه شده، انواع مفروضاتی که مسئله را به شرایط دنیای واقعی نزدیک می کند لحاظ شده اند. با توجه به پیچیدگی بسیار بالای مسئله، از یک الگوریتم فراابتکاری چندهدفه به نام NSGAII به منظور حل آن استفاده شده است. در الگوریتم ارائه شده از مکانیزم های ویژه ای شامل نحوه ایجاد جواب های اولیه و نحوه حفظ شدنی بودن جواب ها در هنگام اجرای عملگرها برای افزایش کارایی آن استفاده شده
-
ارائه مدل جدید مساله مکان یابی هاب میانه سلسله مراتبی با محدودیت ظرفیت
1392مساله مکان یابی محور سلسله مراتبی در سیستم های توزیع، حمل ونقل، دفع زباله، خدمات درمانی، خدمات اضطراری و ارتباطات راه دور کاربرد دارد.این مسائل تلاش می کنند، مکان تسهیلات ارائه دهنده خدمت در سطوح مختلف را تعیین و مسیرهای ارتباطی آنان را در راستای کاهش هزینه ها و ایجاد شرایط مناسب در شبکه توزیع مشخص کنند. مسائل مکان یابی محور سلسله مراتبی یکی از مسائل کاربردی این حوزه بشمار می آیند، که در تحقیق حاضر تلاش شده است تا با تحمیل گزینه ظرفیت به هر یک از تسهیلات ارائه دهنده خدمت، بهترین شرایط را ایجاد و انتخاب نماید به طوری که مراکز تقاضا به شکلی منطقی و هدفمند به مراکز ارائه خدمت هدایت شوند، که هیچ گاه درخواست آن ها بدون پاسخ نماند. به منظور تحقق ایده فوق الذکر مدل مساله مکان یابی میانه محور سلسله مراتبی ظرفیت دار طراحی،ایجاد و ارائه خواهد شد. همچنین با توجه به جریان افزایشی تقاضا گزینه های تعدیل کننده مد نظر قرارگرفته اند تا نیازهای آتی را نیز برآورده سازد و شرایط عدم قطعیت در تصمیم گیری نیز در نتایج اعمال گردد. برای اثبات درستی مدل ارائه شده از داده های IAD استفاده شده است، که نتایج آن گواه بر استوار بودن آن است.
-
توسعه یک مدل زنجیره تامین برای حداکثر کردن دسترسی پذیری برای سیستمهای با خاصیت افزونگی
1391سطح دسترسی پذیری در صنایع بزرگ و استراتژیک مانند پالایش گاه ها، صنایع نظامی و نیروگاه ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مدیران این صنایع به دنبال حداکثر کردن میزان دسترسی پذیری سیستم و قابلیت اطمینان تجهیزات می باشند. خرابی تجهیزات و قطعات در چنین سیستم هایی اجتناب ناپذیر است؛ یکی از راه-های کاهش زمان توقف سیستم هنگام خرابی، استفاده از موجودی قطعات یدکی می باشد، تا زمان دسترسی به قطعه یدکی در هنگام نیاز حداقل شود. در تحقیق حاضر، یک سیستم ساده K-out-of-N با قطعات یکسان در نظر گرفته شده که دارای نوع خاصی از افزونگی می باشند؛ به این صورت که با خرابی هر قطعه، سیستم متحما هزینه کمبود شده، تا جایی که افزایش تعداد خرابی تجهیزات، منجر به توقف سیستم شود. کیفیت قطعات یدکی، متمایز با کیفیت قطعات روی سیستم در نظر گرفته شده اند. هدف این تحقیق، تعیین کیفیت و تعداد قطعات یدکی می باشد، به نحوی که اهداف هزینه ای یا دسترسی پذیری سیستم تامین گردند. مساله مورد نظر با استفاده از دو رویکرد درخت احتمال و زنجیره مارکوف مدل سازی شده و مدل های ارائه شده برای تعدادی از سیستم ها استفاده شده نتایج حاصل مورد بررسی قرار گرفت. تعداد قطعات یدکی بهینه برای حداقل کردن هزینه کل سیستم و یا حداکثر کردن میزان دسترسی پذیری محاسبه شد. تعیین کیفیت و تامین کننده قطعات یدکی نیز از خروجی های مدل مذکور می باشد. می توان از نتایج تحقیق حاضر در پژوهش های آتی، برای نزدیک تر کردن مساله مطرح شده به حقایق موجود در صنعت استفاده کرد.
-
طراحی نمودارهای کنترل کیفیت فازی و ارزیابی اثر تغییرات سطح برش آلفا بر هزینه های کیفیتی در آنها
1391پروفسور شوآرت در سال 1920 برای اولین نمودارهای کنترل کیفیت (PCC) را معرفی نمود. از آن زمان تاکنون، این نمودارها همچنان یک روش مناسب برای پایش و کنترل فرآیندها تلقی می شوند. با معرفی منطق فازی بسیاری از دانشمندان سعی کردند تا از نمودارهای کنترل فازی برای افزایش انعطاف پذیری و مواجهه با عدم قطعیت های داده ها استفاده کنند. غالبا در این نمودارها از سطح برش آلفا برای تعیین میزان فازی بودن نمودارها استفاده می شود که با توجه به شرایط فرآیند و تجربیات گذشته تعیین می شود. ولی تا کنون به این نکته توجه نشده است که تغییر سطح برش آلفا چگونه اصلی ترین معیارهای ارزیابی توانایی نمودارهای کنترل یعنی مقادیر خطاهای نوع 1 و 2 را تغییر می دهد. در این پژوهش ابتدا به معرفی نمودارهای کنترل کیفیت و مفاهیم خطاهای نوع اول و دوم در آنها می پردازیم. سپس به معرفی نمودارهای کنترل فازی پرداخته و در مورد نحوه محاسبه خطاهای نوع اول و دوم در آنها بحث می کنیم. سپس با توجه به اینکه مقدار برش آلفا، در این نمودارها باید بگونه ای تعیین شود که تعادل مناسبی بین این خطاها ایجاد شود، به بررسی رابطه ی بین تغییر سطح برش آلفا و خطاهای نوع 1و 2 می پردازیم. از آنجا که مقادیر هزینه های کیفیتی فرآیند مستقیما با خطاهای نوع اول و دوم در نمودارهای کنترل آنها رابطه دارد، نتایج به دست آمده می تواند در طراحی اقتصادی نمودارهای کنترل فازی مورد استفاده قرار گیرند.
-
سفارشی سازی ERP برای بخش صنعت حمل ونقل جاده ای و انجام آنالیز SWOT برای آن - مطالعه موردی شرکت نیکان ترابر
1390امروزه صنعت حمل و نقل یکی از صنایع مهم می باشد که به روش های جاده ای، دریایی، هوایی، ریلی و لوله ای درسطح بین المللی انجام می گیرد. شرکت های حمل و نقل به دو دسته کریری و فورواردری تقسیم می شوند که طبق قوانین بین المللی هر شرکت اجازه فعالیت در یکی از این زمینه ها را دارد. شرکت فرستنده، کالا را از مشتری گرفته و با یک شرکت حمل کننده هماهنگ می کند و طی یک قرارداد، کالا را درطی زمان، هزینه، مقصد و یا حتی مسیر مشخص به مقصد می رساند. مدیریت منابع سازمانی به عنوان یکی از قویترین ابزارهای سیستماتیک مدیریت، نرم افزاری است که از ارتباط بخش های مختلف به وسیله های شبکه کامپیوتری استفاده می کند و اطلاعات موجود را با توجه به اطلاعات ورودی جدید بروز کرده و متناسب با نظر مدیریت، تخصص، رتبه و نیاز کاربران، در اختیار آنان قرار می دهد. در سال های اخیر رشد چشم گیری داشته و درصد بالایی از مقالات علمی را به خود اختصاص داده است[1]. فعالیت های انجام شده در زمینه ERP به شش طبقه تقسیم می شود. پیاده سازی، بهینه سازی ، مدیریت، ابزار مورد نیاز، ERP برای مدیریت زنجیره تامین و مطالعه موردی. در مواردی نیز دو یا چند طبقه با هم وجود دارند و هم زمان بررسی می شود. نرم افزار و فن آوری ERP اکثرا بصورت بسته کامل از شرکت های موجود خریداری می شود و این شرکت ها، نصب و راه اندازی ،اموزش و پشتیبانی را به عهده می گیرند. در شرکت مورد نظر که دارای سه قسمت پرسنلی، مالی و اجرایی است، ERP مربوط به قسمت های پرسنلی و مالی بصورت بسته آماده خریداری شده است ولی در قسمت اجرایی متناسب با شرایط شرکت طراحی و تهیه می شود. بنابراین در این شرکت از قسمت های پیاده سازی، نرم افزاری و یا حتی بهینه سازیERP استفاده می شود.
-
ایجاد سیستم تصمیم گیری چند معیاره در مهندسی همزمان سه بعدی
1389در این تحقیق مساله تصمیم گیری چند معیاره بررسی و راهکارهای ایجاد این سیستم در مهندسی همزام سه بعدی تشریح خواهد شد.